درمواجهه با تسلط فرهنگی و سیاسی مغولها در سده 7 و 8 ه.ق، شیراز و مکتب هنری آن از تیررس حملات مغولها در امان بود. حاکمان اینجو که خود ادیب و ادبپرور بودند به منظور مقابله با استیلای فرهنگی مغولها، سنتهای فرهنگی و هنری ایران کهن و مواریث نهفته در این تمدن عظیم را بار دیگر احیا کردند. ماحصل این رویکرد، در آثار این دوره بهویژه "شاهنامه قوامالدین حسن"، 741 ه.ق تجلی یافته است. در این مقاله سعی شده تا با بررسی نگارههای سرلوح این شاهنامه و مقایسه آنها با سنتهای هنری ایران باستان -دوره ساسانی-، به میزان تاثیراتی که این دو نگاره از بخشی از اصول و شیوههای رایج در هنر دوره ساسانی پذیرفته اند، دست یافت. پژوهش انجام شده و تطبیق و مقایسه بین این دو سازه هنری، وجوه اشتراک زیادی را به لحاظ موضوعی و ساختاری به دست میدهد که در مقایسه با وجوه افتراق آنها بسی چشمگیرتر میباشد. روش تحقیق این پژوهش، توصیفی-تحلیلی و شیوه جمعآوری مطالب نیز کتابخانهای میباشد.