با توجه به متعالی بودن مقوله هنر و رابطه تنگاتنگش با حقیقت و زیبایی، می توان اینگونه استنباط کرد که هنر همواره از آغاز حیات انسان سعی کرده تا به امور مادی و دنیوی رنگ و بوی قداست و معنویت ببخشد. در این زمان است که میتوان به اهمیت هنر به عنوان شالوده و جوهر اصلی در بازنمایی صور و نمادهای عالم ملکوت در جهان طبیعت پی برد. دین و هنر همواره در طول تاریخ به عنوان دو مقوله مهم برای پاسخگویی به نیازهای متعالی انسان در تلاش بودهاند، که ثمرهی آنها در هنرقدسی متبلور میشود. از آنجا که نمادگرایی یکی از ویژگیهای قابل تأمل در هنرهای قدسی است، میتوان گفت معنای درونی و ذاتی اشیا در قالب رمزها و نمادها نمود مییابد. این مقاله سعی دارد تا از دریچه حکمت اسلامی به یکی از نمادهای قابل توجه در هنر ایران، یعنی نقش طاووس که کمتر توجهی به آن شده است، نگاهی اجمالی داشته باشد و حضور آن را در آثار هنری، از دوره باستان تا ظهور اسلام و تداومش را در هنر معاصر مورد بررسی قرار دهد. این پژوهش به لحاظ ماهیت از نوع توصیفی ـ تطبیقی و به روش کتابخانهای و اسنادی صورت گرفته است. بررسی سیر تداومی نمادها در هنر ایرانی حاکی از آن است که در عین پیشرفت و گسترش، اغلب نمادها، مورد تأیید دوران های همزمان خود نیز واقع می شدند و با اندک تغییر و تبدیلی در آثار آن دورانها به خصوص دوره اسلامی ظهور یافتهاند، که نقش طاووس نیز از این قاعده مستثنی نیست