1
استاد دانشکده هنرهای نمایشی و موسیقی، دانشگاه تهران
2
عضو هیأت علمی دانشگاه زابل، دانشجوی دکتری پژوهش هنر دانشگاه هنر اصفهان
3
استادیار، دانشگاه هنر اصفهان
چکیده
تعزیه یا شبیه خوانی تنها نمایش مذهبی _ ایرانی است که ریشه در کهن الگوهایی مانند "سوگ سیاوش" و فراتر از آن "جنگ مهر با دیو سیاهی اپوش" را در جوهرۀ خود دارد. جدال بین "خیر و شر"،" اشقیا با اولیا" و راه بستن بر "امام حسین (ع) و 72 تن از یارانش" و به اسارت گرفتن خاندانش، موضوع اصلی تعزیه را شکل میدهد. اما آنچه حائز اهمیت است شیوۀ اجرایی آنست که بهواسطۀ ارکان و عناصر بسیار ساده در هر لحظه با تاثیر و تاثر بر یکدیگر "فضای نمایشی" را خلق میکند که منجر به انفجار رمزهاو نشانهها میشود که در کمتر نمایشی قابل مشاهده است. آیینی نمایشی که هر 5 حس مخاطب را درگیر اجرا و به قول " ریچاردشچنر" فضایی را خلق میکند که در تمام وجوه اجرا به طرز فعالی دخالت دارند.بزنگاههای گوناگون در تعزیه، شیوههای نامحدود تغییر شکل، ساختن و جان بخشی به اجرا است. اما پرسش اینجاست که آیا ارکان تعزیه به تنهایی می توانند نشانهای معنادار در ساخت و پرداخت فضا باشند؟ در این تحقیق از نشانه- معناشناسی ارکان و عناصر در کارکرد فضا و فضاسازی استفاده شده است و بر اساس رویکرد تحلیلی پدیدار شناختی به بررسی و تحلیل اجرا، عناصر و ساختار فضاساز پرداخته ایم. در نتیجه این ارتباط دو سویه بین صحنه و مخاطب، صرفا به دلیل عوامل، ارکان و عناصری است که هر لحظه در حال ساخت و پرداخت "فضای نمایش" است. هدف از پژوهش حاضر این است که با بررسی ارکان و عناصر نمایشی تعزیه، وظیفه آنها را به عنوان عنصری که هر لحظه در حال "خلق فضای نمایشی جدید" است از صحنه تا مخاطب، مورد مداقه قرار دهیم